جدول جو
جدول جو

معنی با دل زدن - جستجوی لغت در جدول جو

با دل زدن
(مَ زِل ل)
مشورت کردن و نیکو اندیشیدن، و میتواند که زدن در اینجا بمعنی گفتن باشد. میرخسرو گفته:
ملک هرچند میزدبا دل ریش
که در صحرا نهد سوز دل خویش.
(از آنندراج).
رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 336 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَءْ اَ تَ)
در اصطلاح عامیانه، سریعشدن ضربان قلب از دویدن و جز آن. طپیدن دل، چنانکه دل کسی که بسیار دویده است. اضطراب در دل. طپش در دل پدید آمدن. طپشی در دل پدید آمدن، و بیشتر از تند رفتن. (یادداشت مرحوم دهخدا). نفس نفس زدن. تپش قلب. ضربان شدید و غیرعادی دل. (فرهنگ لغات عامیانه) ، متردد بودن. شک داشتن. دل دل کردن. دودلی
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ مَ)
باده خوردن. می خوردن. می زدن. و رجوع به آنندراج شود. باقر کاشی گوید:
ما ز روز ازل از عشق و جنون دم زده ایم
بادۀ عشق ز پیمانۀ آدم زده ایم.
میرزا معز فطرت گوید:
دگر کجا زده ای باده ای قیامت حسن
که کرده محشر گلها بهشت رنگ ترا.
(از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باد زدن
تصویر باد زدن
تولید باد کردن برای خنک کردن خود یا دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل دل زدن
تصویر دل دل زدن
در حال اضطراب اضطراب کنان، آه زنان، متردد در هر امری دو دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
ضمّاداتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
Band
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
Flap
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
lier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
বাঁধা দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
باندھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
хлопать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
bağlamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
flattern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
махати крилами
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
trzepotać skrzydłami
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
拍打
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
bater as asas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
kufunga
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
לקשור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
묶다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
結ぶ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
जोड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
mengikat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
ผูก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
binden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
enlazar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
legare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
amarrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
wiązać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
зв'язувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
binden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باند زدن
تصویر باند زدن
связывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
battere le ali
دیکشنری فارسی به ایتالیایی